آیفون، محصول جدید شرکت اپل، علیرغم جار و جنجالها کار جدید چندانی انجام نمیدهد. قفسههای فروشگاهها از پیش با ابزارهایی پر شدهاند که میتوانند ایمیل کنند، در اینترنت جستجو کنند، موسیقی پخش کنند، تلفن بزنند و پیامها متنی بفرستند.
مدعای آیفون صرفاً این است که این کارها با آسانی بیشتر و با لفت و لعاب بیشتر نسبت به رقبایش انجام میدهد. اما اگر آیفون وعدههایش را عملی کند، میتواند هم پول درآورد و هم نقطه شروعی بر یک دگردیسی رسانهای باشد.
چگونه؟ موفقیت آیفون این امر را آشکار خواهد کرد که رسانهها میتوانند و باید تغییر کنند.
با وجود اینکه اینترنت باعث بهوجود آوردن برخی از تکنولوژیهای جدید تغییردهنده جهان شده است – از جمله وب و ایمیل- تأثیر آن بر رسانهای موجود تا به حال چندان قابل توجه نبودهاست.
علیرغم سالها هیاهو در مورد تلفیق رسانهها، تلفن، ویدئو، موسیقی و اینترنت دنبالکردن مسیرهایی جداگانه را ادامه دادهاند. آیفون آنها را کنار هم گرد میآورد. آیفون اولین وسیله حقیقتاً تلفیقیافته با کوششی واقعی برای دستیابی به بازار گسترده است.
این امر به معنای آن است که آیفون متناوباً باعث خرسندی و ناخرسندی میشود.
خرسندی به خاطر اینکه واقعاً استفاده از آن راحتتر و بهتر است. ناخرسندی به این خاطر که آیفون نشان خواهد داد که استفاده از رسانهها چقدر میتوانست راحتتر و بهتر باشد.
چرا موبایل من نمیداند من در کجا هستم تا نقشهها و توصیههای درباره آن محل را برای من فراهم کند؟ چرا من نمیتوانم در هر دو طرف اقیانوس اطلس از ویدئوها و موسیقیهای مشابه را به دست آورم؟
چرا نمیتوانم مانند الان که از طریق وب عکسی را برای دوستم میفرستم، یک ویدئو کلیپ را برای او بفرستم؟ چرا این تلفن لعنتی نمیگوید که کجاست؟
دلیلی برای تحمل چنین ناکامیهایی وجود ندارد. اینترنت از لحاظ فنی با همه جریانهای اطلاعات مانند هم به عنوان دادههای دیجیتالی که میتوانند ویراست شوند، مورد جستجو قرار گیرند، به نمایش درآیند یا غیره، رفتار میکند.
از این مهمتر اینترنت وسیله مشترکی برای انتقال همه اطلاعات فراهم میکند. در حالی که هر رسانه جدیدی از "وودویل" گرفته تا VHS مجبور بودند زیربنای انتقالی خودشان را بهوجود آورند، رسانههای جدید به سادگی از اینترنت استفاده میکنند.
درست است که محدودیت مداومی در سرعت انتقال در اینترنت وجود دارد. برای اغلب افراد این اتصالات هنوز بیش از حد کند هستند که بتوان از طریق اینترنت پخش تلویزیونی یا سینمایی داشت.
اما این وضعیت به سرعت در حال تغییر است.
پخش رادیویی از طریق اینترنت کاملاً متداول شدهاست. انتقال ویدئو هم عمدتاً به یمن گسترش سریع اتصالات باند وسیع، به سرعت در حال رشد است، و انتظارات نیز بالا است - توجه کنید به اقدام اخیر گوگل در خرید 1.65 میلیارد دلاری سایت جستجوی ویدئوی یوتیوب.
ویدئوها به طور فزایندهای در پسزمینه وب در حال داونلود شدن هستند، و سپس از طریق ابزارهای متعدد همزمان میشوند- راهبردی که آیفون اتخاذ کرده و بسیار سریعتر و سهلالوصولتر از رفتن به مغازه کرایه ویدئو است.
بزرگترین موانع در برابر ابداعات رسانهای در حد قانون و تخیل قرار دارند.
به نام جلوگیری از سرقت - که در اغلب موارد صرفاً به حفاظت از منافع کوتاهمدت تعبیر میشود - شرکتهای رسانهای مانع از هر تغییری چه کوچک و چه بزرگ میشوند.
علیرغم اینکه شبکههای آمریکایی شروع به پخش برنامههای تلویزیونی بر روی اینترنت کردهاند، دسترسی انگلیسیها به همان برنامهها را سد میکنند. به همین نحو فروشگاههای موسیقی آیتیون شرکت اپل در آمریکا فیلم و ویدئو میفروشند، اما نه در جای دیگر.
آیفون برای حفظ این انسجام باید دیدن ویدئوهای آمریکایی را هنگامی که تشخیص میدهد به یک شبکه تلفن همراه غیرآمریکایی رسیدهاست باید سد کند- گرچه چنین کاری تنها بیهودگی محدودیتهای قانونی رسانههای بزرگ را نشان میدهد که سعی در تحمیل آن دارند.
در درازمدت، جذبه بازارهای جدید به همراه تهدید تکثیر قاچاق- آنقدر قوی خواهد بود که رسانههای بزرگ را به مصالحهای معقولانه ترغیب کند. وضعیتی که بایست آن را مطلوب شمرد- نوآوری حقوقی برای رساندن اطلاعات و سرگرمی به خارج از اتاقکهای تنگی که رسانههای بزرگ سعی دارند آنها را در آن جا دهند، برای موج آینده نوآوری رسانهای ضروری است.
تا به حال ابداع رسانهای نادر بوده - عمدتاً به این خاطر که ساختن زیرساخت اختصاصی رسانه بسیار گرانقیمت بوده است. بنابراین ما بیان خود در قالب یک رسانه خاص میگنجانیم- یک شو تلویزیونی، یک مقاله مجله و غیره.
ما در حد تواناییهای رسانهها ارتباط برقرار میکنیم نه در حد آنچه میخواهیم بیان کنیم.
کتاب سال 1976مارشال مکلوهان The Medium is the Massage تنها تلاشی مقدماتی برای شکستن این تفکر تکرسانهای با استدلالکردن با هر دوی کلمات و تصاویر بود.(بر اساس گفته اریک پسر مکلوهان عنوان کتاب The Medium is the Massage به خاطر یک اشتباه تایپیست با گزینگویه "رسانه همان پیام است"( The Medium is the Message)تفاوت پیدا کرد- اما مکلوهان همان کلمه Massage -دستکاری- را حفظ کرد چرا که تصور میکرد نکته مورد نظر او را نشان میدهد.)
اما اینترنت تواناییهایی را برای درهمآمیختن رسانهها را فراهم کردهاست که مکلوهان - گرچه در پیشبینی تأثیر رسانههای جهانی موضعی رادیکال داشت - نمیتوانست حتی تصورش را هم بکند.
امروزه پیام همان رسانه است (the message is the medium). یا دست کم بایستی چنین باشد، اگر تخیل جمعی ما در اندیشه رسیدن به آن باشد.
اما این رسانههای جدید جدید چه شکلی خواهند شد؟ پاسخ کوتاه این است که هیچکس نمیداند، زیرا واقعاً مشکل است خارج از ردههای موجود رسانهها به تفکر پرداخت.
گفته میشود که این رسانهها غیرقطعی هستند و علائم اولیه محوشدن مرزبندیها را بروز میدهند: وبسایت روزنامهها، ویدئو نشان میدهد، آیفون پیامهای میلهای صوتی را بهصورت یک فهرست پیمایشی سازمان میدهند، "mashup "ها انواع متفاوت اطلاعات را از طریق وب ترکیب میکنند - مثلا بررسی رستورانها به علاوه نقشه.
هیچکدام از اینها را نمیتوان به طور جدی انقلابی نامید. اما "کولید- ئوسکوپ" (collide-oscope) آنچنانکه مکلوهان آن را مینامید، به حرکت افتادهاست.
به زودی خواهیم دید چه الگوهای جدیدی شروع به ظهور خواهند کرد.
- این مطلب نوشته "جان براونینگ" روزنامهنگار و بازرگان است.
Prospect Magazine
Issue 131, Feb. 2007